کد خبر: 1225117
تاریخ انتشار: ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
۲۸ اسفندماه سال گذشته مردی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی پسر ۲۴ ساله‌اش به نام پژمان شکایت کرد. 
آرمین بینا 
جوان آنلاین: مرد سم‌فروش که به اتهام ارتکاب اولین قتل امسال بازداشت شده، در حالی که همه شواهد نشان می‌دهد دوستش را پس از ارتکاب جنایت با اسید سوزانده و جسدش را با کمک یکی از دوستانش در بیابان‌های اطراف شهر رها کرده، جرم خود را انکار می‌کند. 
۲۸ اسفندماه سال گذشته مردی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی پسر ۲۴ ساله‌اش به نام پژمان شکایت کرد. 
وی در توضیح ماجرا گفت: «پسرم پژمان مدتی است خانه‌ای در غرب تهران اجاره کرده و به صورت مجردی زندگی می‌کند. ما با هم بیشتر ارتباط تلفنی داشتیم و گاهی هم یکدیگر را می‌دیدیم. چندی قبل به من گفته بود می‌خواهد با یکی از دوستانش کافی‌شاپ بزند و من هم او را تشویق کردم تا اینکه از چند روز قبل ارتباطش با من قطع شد. اول فکر کردم به خاطر راه‌اندازی کافی‌شاپ سرش شلوغ است، اما وقتی متوجه شدم تلفن همراهش خاموش است نگرانش شدم و به خانه‌اش رفتم، ولی در خانه نبود. الان احتمال می‌دهم برای پسرم اتفاق بدی رخ داده باشد.»
 
 ادعای فرار به ترکیه 
با شکایت مرد میانسال، پرونده به دستور غلامحسین صادق‌زاده، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت. 
بررسی مأموران پلیس نشان داد پژمان از روز ۲۴ اسفندماه به طرز مشکوکی ناپدید شده است و هیچ یک از دوستانش هم خبری از او ندارند. 
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، برادر پسر گمشده به اداره پلیس رفت و سرنخی از گم شدن برادرش در اختیار پلیس قرار داد. وی گفت: «ساعتی قبل دوست برادرم به نام بهنام با من تماس گرفت و مدعی شد پژمان چند روز قبل در درگیری فردی را به قتل رسانده و به ترکیه فرار کرده است. بهنام گفت پژمان از او خواسته به ما خبر بدهد تا نگرانش نباشیم. وقتی حرف‌های او را شنیدم، بیشتر نگران شدم و تصمیم گرفتم پلیس را در جریان ماجرا قرار دهم.»
 
 خرید بشکه 
با سرنخی که برادر پسر گمشده در اختیار مأموران قرار داد، پرونده وارد مرحله تازه‌ای شد و تیم جنایی بهنام را به صورت نامحسوس تحت نظر گرفت. از سوی دیگر مأموران در بررسی حساب‌های پژمان دریافتند روز حادثه مبلغ ۴ میلیون تومان از کارت وی برداشت و با این پول یک بشکه آب ۲۰۰ لیتری، مقداری اسید و لوازم آزمایشگاهی از مغازه‌ای خریداری شده است. بدین ترتیب مأموران دوربین‌های مداربسته مغازه بشکه‌فروشی را بررسی کردند که مشخص شد خریدار بشکه، ماده اسیدی و لوازم آزمایشگاهی دختری جوان است. دوربین‌ها تصویر دختر جوان را ثبت کرده بودند که بشکه را به داخل خودروی شاسی‌بلندش منتقل می‌کرد و همراه پسری جوان از آنجا دور شد. 
 
 لکه‌های خون 
با به دست آمدن این اطلاعات به سرعت دختر جوان به نام نسرین شناسایی شد و بررسی‌ها هم حکایت از آن داشت پسری جوان که همراه او بوده، بهنام دوست پسر گمشده است. بنابراین مأموران ابتدا نسرین را بازداشت و از وی تحقیق کردند. 
نسرین در بازجویی‌ها گفت: «بهنام پسر مورد علاقه من است. مدتی قبل در اینستاگرام با او دوست شدم و قرار است با هم ازدواج کنیم. نیمه‌شب ۲۴ اسفندماه بهنام با من تماس گرفت و هراسان گفت یکی از دوستانش را به قتل رسانده و از من خواست به او کمک کنم. او تلفن همراهش را قطع کرد و چند ساعت بعد دوباره با من تماس گرفت و قرار گذاشت تا به بازار برویم و سگ بخریم. من قصد خرید سگ را داشتم و او پیشنهاد داد با هم برویم. ما با هم سگ خریدیم و بعد از آن او گفت با خودرویم به مغازه‌ای برویم. بهنام می‌گفت برای یکی از مشتریانش مقداری وسایل خریده است که با هم به مغازه بشکه‌فروشی رفتیم و یک بشکه پلاستیکی خریدیم و بعد هم ماده اسیدی و لوازم آزمایشگاهی خرید. ما لوازم را به یک خانه قدیمی در غرب تهران بردیم. بهنام از من خواست داخل حیاط منتظرش باشم و ساعتی بعد در حالی که عرق کرده بود و حال خوبی نداشت به داخل حیاط برگشت و با هم از آنجا بیرون آمدیم. وقتی از او سؤال کردم موضوع آدمکشی چه بود، ادعا کرد که چالش اینستاگرامی بوده و می‌خواسته مرا با آن امتحان کند که او را دوست دارم یا نه. من هم حرفش را باور کردم و الان تازه متوجه شدم که یکی از دوستانش گم شده است.» 
مأموران در ادامه لکه‌های خون از داخل خودروی نسرین کشف کردند. همچنین به خانه قدیمی رفتند و فهمیدند خانه مورد نظر خانه اجاره‌ای پژمان است و در آنجا هم لکه‌های خون پیدا کردند که آزمایشات نشان داد خون‌ها متعلق به پژمان است. 
 
 پیامک‌های مشکوک 
اطلاعات به دست آمده این فرضیه را برای مأموران قوت بخشید که به احتمال زیاد پژمان به دست بهنام به قتل رسیده و جسد او با بشکه آب به بیرون منتقل شده است. 
از سوی دیگر مأموران در بررسی‌های فنی با پیامک‌هایی روبه‌رو شدند که بهنام برای یکی از دوستانش به نام فرهاد فرستاده بود و در پیامک نوشته بود: «بیل را خریدی». بررسی پیامک و تلفن‌های بهنام و فرهاد نشان می‌داد این دو نفر در قتل پژمان دست داشته‌اند. بنابراین مأموران بهنام و فرهاد را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. فرهاد در بازجویی‌ها راز قتل پسر جوان را برملا کرد و گفت: «بهنام دوست صمیمی من بود. او روز حادثه با من تماس گرفت و گفت پژمان را به قتل رسانده و از من خواست در انتقال جسدش به او کمک کنم. بهنام به من گفت بیل بخرم و جسد را در اطراف لواسانات دفن کنم. او جسد را داخل بشکه‌ای قرار داده بود و من هم بشکه را به تپه‌های اطراف لواسانات بردم، اما ترسیدم و همانجا رها کردم.» با اعتراف متهم و مشخصاتی که از محل رها‌سازی جسد در اختیار مأموران قرار داده بود، مشخص شد جسدی که به عنوان اولین قتل سال جدید داخل بشکه آبی‌رنگ در اطراف لواسانات کشف شده بود، متعلق به پژمان است. تیم جنایی در ادامه از بهنام به عنوان قاتل تحقیق کرد. وی در ادعایی قتل دوستش را منکر شد و دوباره ادعا کرد که پژمان مرتکب قتل شده و به ترکیه گریخته است. تحقیقات از متهمان برای برملا شدن زوایای پنهان حادثه ادامه دارد. 
 
 ادعای عجیب 
بهنام صبح دیروز در دادسرای امور جنایی با اینکه همه دلایل و مدارک علیه اوست، قتل را انکار و ادعای عجیبی را درباره حادثه مطرح می‌کند. 
 
 بهنام چطور با پژمان آشنا شدی؟ 
یک سال قبل موتورسیکلتی از او خریدم و با هم آشنا شدیم. او موتورسیکلتش را در فضای مجازی آگهی کرده بود و من هم آن را خریدم. رابطه دوستی ما از آنجا شروع شد و ادامه داشت، قرار بود با هم کافی‌شاپ بزنیم، اما او مرتکب قتل شد و به ترکیه گریخت. 
 
 اما الان جسدش داخل بشکه‌ای کشف شده و به قتل رسیده است؟ 
خبر ندارم. من فکر می‌کردم الان او در ترکیه است. 
 
شواهد نشان می‌دهد شما مرتکب قتل شده‌ای، انگیزه‌ات چه بود؟ 
من او را نکشته‌ام و انگیزه‌ای هم برای قتل نداشتم.
 
 اما شما با دختری همان بشکه‌ای را که جسد او در آن کشف شده، خریده بودید؟ 
بله، پژمان دوست من بود و از من خواست برایش بشکه‌ای پلاستیکی و مقداری اسید و لوازم آزمایشگاهی بخرم. من در کار خرید و فروش سموم گیاهی هستم و می‌دانست در بازار آشنا دارم. او مشتری داشت، کارتش را به من داد و من هم برای او خریدم و به خانه‌اش بردم. 
 
 وسایل را برای چه می‌خواست؟ 
به من گفت یک نفر را کشته و نیاز به این وسایل دارد. 
 
 از شما کمک خواسته بود؟ 
بله، او تلفنی در حالی که پریشان به نظر می‌رسید به من زنگ زد و گفت یک نفر را کشته است و نیاز به این وسایل دارد، من هم وسایل را خریدم و به خانه‌اش بردم. پس از این هم به من گفت که به ترکیه فرار می‌کند و از من خواست به خانه‌اش بروم و آثار جرم را از بین ببرم. او گفت مقداری مشروبات الکلی در خانه دارد و از من خواست آن‌ها را از خانه‌اش به بیرون منتقل و منهدم کنم. 
 
 شما به نسرین گفته بودی یک نفر را کشته‌ای، درست است؟ 
بله، من به او گفتم یک نفر را کشته‌ام. البته یک چالش اینستاگرامی بود و می‌خواستم او را آزمایش کنم و ببینم چقدر مرا دوست دارد. 
 
 داخل خودروی نسرین هم لکه‌های خون پژمان کشف شده؟ 
من خبر ندارم. از صاحب خودرو بپرسید که چرا لکه‌های خون پژمان داخل خودرویش بوده. 
 
 یکی از دوستانت اعتراف کرده از او خواسته بودی جسد پژمان را در اطراف تهران دفن کند؟ 
سکوت می‌کند و دیگر حرفی نمی‌زند.
برچسب ها: قتل ، قاتل ، اداره پلیس
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار